خالم رفته پیش همه نشسته گفته عموی من که قبلن شوهرش بوده وجداشدن والان زن وبچه داره معتاده ودزده پیش مادربزرگم ایناگفته عموم گداسرچهارراه🥲امابخدادروغ میگه عموم مغازه داره حتی سیگارم نمیکشه بابام خیلی ناراحته مادرم شرمندس اوضاع خونه این دم عروسی داداشم بهم ریخته چیکارکنیم همه چی یه جوری شده