من دارم واسه استخدامی اماده میشم مادر شوهرم شروع کرده ب خونه تکونی کرده هی میگه بیا کمکم کن  ب مادر شوهرم گفتم دارم درس میخونم نمیتونم کمکت کنم ب شوهرمم گفتم تا موقع ازمون هیچ جا نمیرم غذا هم خبری نیست حالا خانوادش اومدن چی بگیم یکیشون زنگ زد گفت ی چیزی واسه شام درست کن ماهم بیاییم پیشتون با خوبی گفتم عزیزم خودت بیا درست کن چپن دارم درس میخونم ببخشید چاره چیه