فقط یک کم میخوام درد دل کنم، چون کسی رو ندارم بهش حرفامو بگم.
ما حدود ۱۵ سال پیش اومدیم قم برای زندگی با مامانم اینا، ۶ سال پیش من عروس شدم اینجا حالا مامانم اینا دارن بر میگردیم مشهد، بر خلاف میل همه . مجبورن. من طاقت دوری مامانمو ندارم.
خدایا هزاران بار شکرت به خاطر همه نعمت هات...[smiley]s/sm_29.gif[/smiley].........یا بن الحسن! امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم باشی....