میشع برای سلامتی کسی ک دوسش دارم دعا کنید😭

من خانواده ام رو این چیزا ک اسم بمونه رو دختر و .. یکم حساسن 

بابام گفت بلاخره اینجور ک نمیشع بگیم ی شب بیان خونه مون تکلیف رو مشخص کنیم یا اینوری یا اونوری 

اینا اومدن 

مامانش و باباش واقعا خوب بودن 

ولی مهدی همون مهدی نبود 😭 اصلا لام تا کام حرف نمیزده 

و همون شب برگشت گفت من شرایط ازدواج رو الان ندارم انشاءالله تابستون!!

ک بابای منم گفت این وصلت از اولم اشتباه بوده ؛ اسم گذاشتن رو دختر مردم خوب نیست ؛ تو اگه شرایط ازدواج رو نداشتی پس چرا اومدی خواستگاری و ب زور ک نیاوردنت ...  و ی عالم بگو مگو  ... اون شب همه چی بین من و مهدی تموم شد 

بعد از اون شب ما اصلا با هم حرف نزدیم اصلااااا 

من هر چیزی داشتم ازش پاک کردم ؛ تمام خط هاشو هم بلاک کردم ک دیگ هیج راه ارتباطی باقی نمونه

ک حدودا ۱ یا ۲ ماه پیش بود من باشگاه بودم چهارشنبه بود 

از در باشگاه ک اومدم بیرون مث جن جلوم ظاهر شد 😭 

هر چی حرف بود بارش کردم ؛ هر چی بلد بودم گفتم 

گفتم تو مرد نبستی ؛ تو نامردی 

الان برا چی پاشدی اومدی اینجا ؟؟ ک داغ دل منو تازه کنی ؟ خجالت نمیکشی؟؟ تو فازت اصلا معلوم نیس چیه ؛ تو ی دیوانه ب تمام معنایی حال ب حالی 😭🥺🥺

گفت شادی تو رو خدا بیا بریم تو ماشین با هم حرف بزنیم ؛ حرفامو گوش بده و برو 

من اولش نمی‌رفتم؛ یکم بیشتر التماس کرد ؛ تو چشاش پر از نگرانی و دلهره بود ؛ تو چشاش ی غم عجیبی بوووووددد😭😭😭 رفتمممم نشستم گفت فقط ناراحت نشی ها ، من اینا رو میگم ک هیچ علامت سوالی تو ذهنت نمونه ، گفتم زود بگو من کار دارم 

بهم نگا کرد گفت من همون مهدی ام توام همون شادی!!! من بیشتر از قبل دوستت دارم ب ولله 😭😭💔💔

سریع داشبورد رو باز کرد ؛ ی سری آزمایش و ... بهم نشون داد 

مهدی بعد از چهلم مامان بزرگش ی غده کوچولو اندازه نخود زیر بغلش درآورده بوده ، رفته بوده دنبال آزمایش و نمونه برداری و دکتر و ....😭😭 این مدتمم ب من چیزی نگفته بود 

و من فک میکردم دیگه دوسم نداره یا مثلا دلشو زدم یا من باب میلش نیستممممم😭😭 

ب خاطر شرایطی ک پیش اومده بوده و مشکلی ک داشته هعی طولش می‌داده تا تکلیف مشخص بشه بفهمه  غده ای ک هست قضیه اش جدیه یا نه 😓😭😭 میگفت شادی تکلیف زندگی من ک مشخص نیس شاید بمونم شایدم رفتنی شدم ؛ نمیخواستم زندگی تو ؛ تو اوج جوونی خراب بشع 😭😭😭نمیخواستم اسمم بیا تو شناسنامه ات وقتی شرایط خوب نیس 

بعدم ک میره دکتر ، بهش میگن باید شیمی درمانی بشی 

مهدی الان تهرانه و داره شیمی درمانی میشع 

برای سلامتیش واقعا التماس دعا دارممممم😭😭 من جیگرم کبابه براش ؛ یه لحطه از خاطرم نمیره😭😭

ی وقتایی لحظه ای ک بهش میگفتم تو نامردی میا تو ذهنم میگم اتفاقا خیلی مرد بود 🥺😭😭  

خانوماااا برای سلامتیش میشع دعا کنید🥺💔😞

ممنونم عزیزم🌹 انشاءالله