دیشب شام خونه مامانم دعوت بودیم ساعت ۷و نیم خواستیم حرکت کنیم بریم خونه مامانم شوهرم رفت تو کوچه دید اتیش روشن کردن وایساد پیش همسایه ها منو کاشت تو حیاط منم یکم کلافه شدم چندبار گفتم بریم اومد گفت بابات اتیش داره اونجا ؟گفتم داره حالا بیچاره بابام همیشه چهارشنبه سوری بساط کباب راه میندازه .زنگ زده به بابام میپرسه اتیش دارین اونجا لپریم از روش!!!!!!؟؟؟بعدش اومد ماشینو دربیاره گفت بیا بتمرگ بریم انقدر بریم بریم نکن منم ناراحت شدم گفتم مرتیکه بیشعور
بعد پیاده شد گفت بگو گوه خوردم تا بیام منم گفتم نمیگم برامم مهم نیست لج کرد رفت پیش همسایه ها ماشینم در نیاورد منم به قدری حرصی شدم از رفتاراش
جندبار با پا کوبیدم تو باک ماشین(میدونم تند رفتم ولی خیلی از شوهرم دلم پره وقتی از دسنش عصبی میشم نمیتونم خودمو کنترل کنم) که شنید و اومد داخل خیلی شدت گرفت دعوامون به کتک کاری کشید هم زدم هم خوردم خییییلی افتضاح شد
باک ماشین کامل رفته داخل اونجایی که من زدم
حالم افتضاحه همیشه عصبیم میکنه کاری میکنه بعدش به عقل خودم شک کنم😔😭الانم برد صاف کاری ماشینو