الان هیچی نگو،هیچ کاری نکن،بذار هر دو اروم بشین ارامش ب زندگیتون برگرده،بعد از عید سر فرصت مشاوره برو،اروم با شوهرت صحبت کن ،تغییر رویه بدین.
ولی الان نذار حرمتا بیشتر از این شکسته بشه،اعصابتون بیشتر از این خورد بشه،دعوا رو کش نده
دلم سوخت واسه بچه ات
ولی همیشه ک اینجوری نیست،همیشه ک خونتون دعوا نمیشه،همین ک سایه پدر و مادر همزمان بالا سرشه ارزش داره
دور از جون بچه ات بچه های طلاق اکثرا مشکل دارن،افسرده میشن،زندگی متعادل ندارن.پیش دوستاشون احساس کمبود میکنن.
خب تو که بالا پایین اخلاقشو میدونی نمیگفتی زود باش دیر شده اگر شوهرت خوبه لم اخلاقی شو بگیر دستت که دعواتون نشه با زبون رامش کن به خدا زنا با زبون و دلبری و لوندی خیلی مشکلاتو میتونن حل کنن ما مه نباید مثل مردا زمخت باشیم و دهن به دهن بذاریم
به رفتاراش دقت کن رامش کن بگیر دستت
این جور مردا با یکم محبتو زبون بازی قشنگ رام میشن
عزیزم یه ربع وایمیستادی کنار شوهرت اونم میفهمید بخاطر اون وایستادی خودش میگفت بریم ، یکم دیر میرفتین نهایتا.
یکم دیر رفتن قطعا از این وضع بهتر بود. البته آدم بعد دعوا خیلی حسرت میخوره کاش اینطوری کرده بودم فلان . اونموقع حواسش نیست، من خودمم خییییییییلیییی زیاد در مورد مسایلی ک الان میبینم اصلا ارزش آرامش زندگی مو نداره، دعوا راه انداختم الان شوهرم بی اعصاب شده میبینم خودم کردم، باید خودمم جمعش کنم... اینو میخام بگم که هیچ کس ارزش ناراحتی انداختن تو زندگیو نداره حتی رفتن ب خونه پدر.
الانم بنظرم یه دوش بگیر یه غذا درست کن و شب عیدی کام خودتو بچه تو خونتو تلخ نکن ، به دعوا پایان بده.
راستش من این مشکل را واسه برگشت دارم شوهر من خیلی جاها راحت نیست اما خونه بابام اینا تا وقتی مهمون زیاد ندارن و برادر زادهام باشن راحته و موقع برگشتن یدفعه یکی از نوه ها میاد از اونجایی که با هم جورن میشین به صحبت وموقعی که میگم زود باش تو ماشیین دعوامون میشه
