خانما منو نامزدم خانواده هامون یهو ناراضی شدن از ازدواج ما و بشدت گارد گرفتن و صد البته من به هر دو خانواده حق میدم چون گارد گرفتناشن بدلیل عدم شناخت اخلاقیات همدیگس....حالا قراره یکم جو اروم شه و از اول این خاستگاری سر بگیره ...خانواده ایشون نسبت به من یک دید خیلی خیلی بدی دارن و فکر میکنن من ناسازگارم و اهل بحث و دعوا و حاضر جوابیم ... دوستان چطور میشه این دید رو تغییر داد من کلا ادم خوش صحبتی هستم اما تا بحال با کسی بحث نکردم حتی تو محیط کارمم من ارومم
زندگی چیزیست که برایت اتفاق میافتد، وقتی داری برای چیز دیگری برنامه میریزی😊
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اخه چطوری بر اساس حدس و گمان میگن شما بحثی و دعوایی هستین؟شاید کسی بدگویی شما رو پیششون کردن
بدگویی منو نه ولی در مورد خاله هام بهشون گفتن ...واقعیت خانواده مادری من یک ادم های خیلی لارج و پولدارین که خوب نسبت به ثروتشون مغرورن و مامان ایشون یکم میترسه ...اما خاله هام اصلا ادم هایی نیستن که جنگی باشن و بحث کنن ارومن اما بشدت مغرور و خود شیفته
زندگی چیزیست که برایت اتفاق میافتد، وقتی داری برای چیز دیگری برنامه میریزی😊
[QUOTE=279465077]هم دلیل خانواده من هم خانواده ایشون بر اساس برداشت های اشتباه از صحبت های خانواده ط ...
بنظرتون چطور باید رفتار کنم ..آخه من اصلا هیچ پیش زمینه ای ندارم .. مامان خودم هم با عمه هام خیلی خوبه عین خواهرن من واقعا نمیدونم باید با این خانواده چه برخوردی کنم
زندگی چیزیست که برایت اتفاق میافتد، وقتی داری برای چیز دیگری برنامه میریزی😊
نه ...ولی من موقعیت اجتماعی رو میگم شما برداشت کنین...پدرشون رئیس بانک...مادرشون معاون یک بخش دولتی...خواهرشون استاد ...خواهرشون رئیس شرکت ..خواهرشون پزشک ...خانواده من مادر خانه دار پدر شغل ازاد ...خودم کارمند کارخونه ...داداشمم منتخب بورسیه انگلیس
زندگی چیزیست که برایت اتفاق میافتد، وقتی داری برای چیز دیگری برنامه میریزی😊