دلم برا داداشم میسوزه همیشه تا اونجایی که یادم میاد همش دنبال درس و کارو درس بود اما همیشه سرتاسر زندگی این بچه پر بد بیاری بود از مشکلاتش با خانوادمون (ما خانواده پرفکتی نداریم و همیشه پر از دعوا بوده)تا اینکه الان دنبال یه سری کارای دادگاهه و...
امروز پیشم دردودل کرد میگه یه دختره رو چندماهه باهاش اشنا شده دوست معمولی بودن تو یه اکیپ اما داداشم دوسش داشته تا اینکه دختره براش خواستگار اومده حالاهم دختره راضیه میگه اما میگفت وقتی میبینم پسره هم چندتا خونه داره هم ماشین هم کار خوب که از پدرش ارث رسیده میگه ترجیح میده همون دوست معمولیش باشه و خودشو خوشحال نشون بده با دوستش کلی نصیحتش کردم که بهش بگو گفت وقتی من این همه سال دوییدمو به چیزی نرسیدم اما کنار اون پسره اینده اش تضمینه چرا بگم که دوستیمونم خراب شه نمیدونم بخدا چیکار کنم فقط اومدم اینجا بگم شماها دلتون پاکه برای اروم شدن دلش دعا کنین که اونم بتونه یه زندگی خوب برای خودش درست کنه از این وضع بیاد بیرون دیگه طاقت درد کشیدنشو ندارم💔
