گربه هام جفتشون حمایتی هستن.
یکیشون سرپرست معتاد داشته،میزدتش
حالا خواهر بزرگ بزرگهوی من گیر داده که این گربه افسردگی داره،تو بهش نمیتونی نشاط بدی،ردش کن بره یه خونه ی دیگه
بار سومشه خیلی جدی دخالت میکنه،درحد ساعت ها سخنرانی!منم احترام نگه میدارم چون سنشون بالاست
عاشق گربه امم،میخوام بهش کمک کنم
هرکسی تجربه داره بیاد بگه براش چه کنم که سرحال بشه
آهنگ بزار براش برقص
نگهدار و اهمیت نده ب کسی
چند وقته داریش؟
شاید بخاطر خاطرات صاحب گذشتش هنوز افسرده هست
اگر تازه اومده پیشت عادیه یکم بگذره روحیش عوض میشه
وا خواهرت دکترای روانشناسی گربه داره؟
رهاش کن توی طبیعت بابا، گربه اگه جاش توی خونه و رختخواب و مبل بود که خدا بهش عقل ادمیزاد میداد ، بذار بره توی طبیعت اقتضای خودش سرحال میشه
اتفاقا کار خیلی خوبی کردی پناهش دادی الهی نگاهت خدا همیشه به زندگیت باشه
تا بیاد بهت عادت کنه طول میکشه مخصوصا اینکه میگی دست بد سرپرست بوده و میزدش 🥺
ببین انسان خیلی چیزا دوست داره اما قرار نیست بخاطرش طبیعت و حیوانات رو اذیت کنه
جای حیوان توی خونه نیست عزیزم شما هرکاری کنی اون ذات حیوون خونه رو نمیپسنده و اذیت میشه پس دیگه نگیر
کاش میشد،از اینا بوده که تا مادربزرگش تو خونه های بالاشهری دنیا اومدن،رسما فیس وافاده ی ادمیزاد داره بچه
ولی از چندماهگی دادنش دست یه پسری،زندگیش مرتب بوده طرف ولی ،گل میکشیده،اینو میزده
دوباره تو دوسالگی پس گرفتن،دادن به من
بیرون بره درجا گربه های بیرون لت وپارش میکنن
وگرنه جاش بصورت منطقی طبیعته
عزیزم مشکل از ماها هم هست دیگه ! چکار حیوانات داریم ، به بهانه های مختلف میخوایم بهشون مثلا خوبی کنیم! آزار میبینن تو محیط غیر محیط اصلی خودشون، تهش میخوایم غذابدیم بهشون باشه غذابذاریم براش، نباید برداریم بیاریمشون خونه که! خوب این خودش ازاره!
الان چهارماهه بامنه
خونه امو براش خلوت کردم بتونه بدوه،جهازش کامله،غذاش و ویتامیناش سرجاشه
فقط منزویه،میترسه،دستت بیاد بالا نازش کنی فکر میکنه قراره بزنیش فرار میکنه
خیلی مظلومه
بعد وقتی صبح بیدار شی یکی بهت تلفن کنه بگه گربه اتو بده به یه خانواده دیگه،خیلی ظلمه بخدا
دلم میخواد یجوری نگهداریش کنم بدرخشه
