منم عروسی تک برادرم پول حتی آرایشگاه نداشتم
شوهر ازخدابیخبرمم هرچی میگفتم
میگفت لباس مجلسی ک مال ۱۵ سال پیش وایه حنابندان خودم بود و میگفت بپوش
اینقدر گریه کردم وحرص خوردم کلی وزن کم کرده بودم
آخه عروسی تک برادرم بود چکار میکردم
تاخواهرم کل هزینه لباس وارایشگاهمو داد
هنوزم که هنوزم پولشو ندادم
خیلی خاطره ی بدی شد واسم