..
زنگ زدن ب عمم ک فک کنه عاشق چش و ابروی پسرشم
خونه فامیلمون همه ظرفا رو تنها شستم
دهنم سرویس شد
لعنت به جوگیری
همیشهههههه جوگیرمیشم همیشه هم‌به‌دردسرمیوفتم
ههفف یادشون میفتم اعصابم خورد میشه
مداد نوکی یادگاری که خیلی دوستش داشتم رو دادم به کسی
یه ست دسنتبد از یکی خریدم و....
جوگیر شدم که شوهر کردم:/
اینکه میرم خونه مادرشوهرم اینا مثل جاهای دیگه نیستم چند درجهههه خوش اخلاق تر از چیزی که هستم میشم و بعد برام دردسر ساز میشه فک کنم چون همسرم کنار اینجورم، هرچی هم قبلش تمرین میکنم جدی تر باشم نمیشهه چرااا نمیدونم
غیرت کردم رفتم باشوهرم اشپزخونه مادرشوهرو کل کابینتو کاشیارو عوض کردیم بعد نشستم کف اشپزخونه موزاییک بود با دست خالی اب میگرفتم بادست ای جارو میکشیدم خاک تو سر جوگیری بعد ۴سال یادم میوفته صدبار بخودم لعنت میدم اخه چرا واقعا چرا
۴، ۵ سالم بود جوگیر شدم مثل این فیلما با چوب لباس از طناب رد شم
از دستگیره در تا لب گلدون و کروات بستم چوب لباسی رو برداشتم یاعلی لتس گو
نمیدونستم کروات نمیتونه وزن منو تحمل کنه تهشم خوردم زمین هم کروات پاره شد هم ۲ تا گلدون شکست
بعدشم دیگه جوگیری نداشتیم چون دیگه با این سن اونقدراهم عقلم معیوب نیست🗿
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
