عزیزم اون چیزی که تو اسمشو میزاری عشق
عشق نیست فقط حس تنهایت بهت غلبه کرده و تو رو دلتنگ کسی کرده که تنها هاتو پر میکرد الان اون شخص نیست فکرش نیست درنتیجه وقتی دیدش در اون اوج تنهایی هرچقدرم که بخوای نمیتونی به بدی هاش به حرفاش و کارهاش فکر کنی
تنها چیزی که ذهنتو پر میکنه اینه که وقتی بود خیلی خوب بود تنها نبودم
منم حس های تورو دارم دوستش ندارم عاشق نیستم اما دوست داشتم باشه حتی به عنوان یک دوست به عنوان یک شنونده حرفاهام یا حرف هاش اینا من رو دلتنگ میکنه نه اینکه باشه برای زندگی مشترک