دوست پسرم بود چند ماه باهم بودیم بمن نگفته بود ازدواج کرده ،خلاصه کات کرده بودیم و من دیروز عکسِ همسر و دخترش رو دیدم اصن شوک شدم ک خدا من چقد احمق بودم
ب زنش پیام دادم همه چیو گفتم گفتم بیشتر حواست ب شوهر دختر بازت باشه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چرا زندگیش رو خراب کردی ؟؟ الان همجنس خودت رو ناراحت و افسرده کردی خوشحال شدی ؟ الان اون گوه دیگه با دختر دیگه نمیریزه روی هم ؟ به جای اینکار خودت خواستی باشه لونه رو خونه کسی نسازی.