بیاین ویژگی بچگی هامو بگم نطر بدین .
به نطرتون من اوتیسم خفیف داشتم یا فقط افسرده بودم؟
از بازی هایی که نیاز به فعالیت زیاد داشت فراری بودم. مثل گرگم به هوا بازی هام خیلی دخترانه بود عاشق عروسک و خاله بازی بودم. موقع دویدن زودتر از همسن و سالام خسته می شدم. رو درس تمرکز نداشتم گاهی اوقات به یه گوشه خیره می شدم ولی معلم باید چند بار صدام مزد که حواسم بیاد سر جاش. از ریاصیات متنفر بودم ولی درسای حفظیو اگه می خوندم یاد می گرفتم ولی تنبل بودم .خیلی اوقات از استرس جواب پس دادن به معلم می مردم ولی تکالیفمو اماده نمی کردم و تنبیه می شدم. از توپ می ترسیدم هیچ وقت والیبال یاد نگرفتم وسطی هم همینطور. ولی عاشق نقاشی کشیدن و زبان انگلیسی بودم. دوستای کمی داشتم بچه های مدرسه زیاد ازم خوششون نمیومد نمی دونم چرا هنوزم دوستای کمی دارم. گاهی اوقات چون هیچکی باهام نمی جوشید با سنگای حیاط مدرسه بازی می کردم . کلا خیلی تو عالم خودم بودم خیال پردازی هم می کردم خیلی اوقات تنها تو حیاط مدرسه راه می رفتم و خیال پردازی می کردم. هنوز هم خیال پردازی می کنم. جو خونمون پر تنش بود و بهم اعتماد به نفس هم نمی دادن چه از نظر طاهری چه از نظر رفتار و استعداد شدیدا قضاوت می شدم.
خیلی اوقات به گدشته فکر می کنم حس می کنم عادی نبودم نمی دونم شاید فقط کمی درونگرا بودم هنوز مطمعن نیستم نطر شما چیه؟