نمیدونم ازچیه همیشه نزدیک عروسی یاعیدداعوامیفته
واقعا سخته حق با شماس
تو رپزایی که ادم دلش میخواد شوهرش جلو جمع بذاره رو سرش بجاش از بالا سر پرت کنه زمین خیلی درد داره
سعی کن قوی باشی جلو بقیه نقش بازی کن
دیگران هم پرسیدن شوهرت کو بگو سه کار خیلی واحب براش پیش اومده نتونسته بیاد دیشب اومد عذر خواهی کرد و مجبور شد بره
وای یاد عروسی خواهرم افتادم که شوهر بیشعورم با من کلی دعوا کرد عروسی رو زهرم کرد
بیشعور
عزیزم پدرشه دشمن خوتیش که نیست
یکم نق و نوق کنه برش میگردونه
نمیتونی تا عروسی باهاش آشتی کنی؟
دیشب جلو ۱۰۰نفر آدم هی اشک تو چشمام جمع میشد هی خودمو کنترل میکردم مراسم یه دونه خواهرم بود همه یه جوری بهم نگاه میکردن مادرم چون خبرداشت حالش بد شد وسط مراسم غش کرد مهمونا گذاشتن پای خستگی ولی من میدونستم بخاطر منه مگه چقدر ظرفیت نقش بازی کردن دارم تازه شب اصلی مونده عروسی مونده تا اونموقع چه خاکی بریزم سرم با این حیوون نمیدونم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
