بچه ها با شوهرم مشکل داریم عروسی خواهرمه هستم خونه بابام اومد بچه رو ببینه تو این سرما یهو گازش رو گرفت رفت زنگ زدم هرچی از دهنم درومد گفتم ک چه پدری هستی ک بچه یکساله رو از مادرش دور میکنی اون نیاز ب نگهداری من داره لباس تنش نیست کلی فحشش دادم چند بار قطع کرد باز زنگ زدم ترسیده بودم خیلی..صدای گریه بچمو میشنیدم اعصابم داغون میشد..آخرش گفت هر موقع بچه خسته شد میارمش یکم آروم شدم.الان یک ربع گذشته هی دستم میره رو زنگ باز دودل میشم..مامانم میگه زنگ نزن.خودش میارتش.حالم خوب نیست بنظرتون چی کار کنم؟
تا خونمون بیست دقیقه راهه.