چیکار کنم با این شوهر روی اعصاب،خیلی ازش بدم میاد

ببین اینقدر مزخرف و بد اخلاق و پر توقع که خدا میدونه،همینجوری هیچی نمیگم با اینا چپه،چه برسه اینکه بگم بابام اسم پول آورده

ببین چند سال مال ماشین نداشتیم سویچ زاپاس ماشین بابام دستمون بود،بعد هی این میگفت ماشین میخرم ،این خوبه،یا اون و فلان و بیسار یکی دو سال هی میگفت

بعد یه بار ما رفتیم شمال اونجا ۳۰۰ متر زمین بود متری ۱۵۰۰،میگفت بخریم؟بابام گفت تو اول ماشینت رو بخر

ای وال این بهش برنخورد،نمیدونی چیکار کرد با من،قهر کرد ،اخم کرد،کلی در وری به من گفت که چرا بابات اینجوری گفته

هیچ وقت نمیبخشمش،هیچ وقت حلالش نمیکنم

امیدوارم خدا بدترین ها رو براش بیاره😭😭😭😭

خیلی این رو ساپورت کردیم هوا برش داشت،جنبه محبت نداشت،عقده ایی

بعد همین آدم میره خرج باباش و دامادمون د بچه هاش رو میده،و اونا ازش میکنن ،میاد سر من خالی میکنه

دامادشون

نه اخه این پروعه،اگه نگم نمیده،منم نمیتونم بابام پول بازنشستگی داره،پس اندازش رو بذارم دست این ح ی و ن باشه،و اون بره برای بچه های خواهرش چیزی بخره،

و بابای من کلاج ترمز وانت کنه،کلی زحمت بکشه که این آقا بخوره

من نمیتونم،ببینم

اگه مالبابام نبود میگم به من چه 

کار در منزل که پیشمه بچه ها

بخدا همین کار رو کردم،گفتم برنج میخوان بگیرن گیرن،ماشینم خراب شده بد گیره

با منت ده زده،اول هفته گفتم،گفت آخر هفته میزنم ۱۵ تومن،گفتم ۲۰

حالا دیشب جونش دراومده ده زده،میگم ده تومن دیگه اش رو فردا بزن،هی جیغ میزنه،هوار هوار میکنه،نمیدونی چه کارهایی که نکرد با من،الانم صبح بهش گفتم،من منتظرم یا امروز یا حداکثر تا جمعه،چون گفتی فردا باید جایی بزنم نمیتونم جمعه میزنم

زنگ زده جیغ میزنه که میشه به من پیام ندی؟ گفتم خوب باشه پس زنگ بزنم؟ دوباره هوار هوار راه انداخته

حالا من از خودم ۳۰ تومن داشتم دادم،نصفش مونده

اونم ازش بگیرم میذارم پس انداز خودم

یعنی بمیرم دیگه برای این یه قدم برنمیدارم،یعتی حتی اگه بیفته زندانم هیچکاری براش نمیکنم

دیدی یسری ها وقتی پیر میشن میگن حلال کن بد کردم،من محاله حلال کنم

واگذارش کردم بخدا،تا اون جواب کارهاش رو ازش بگیره

اینقدر منو عذاب داد

اره همیشه من گناهکارم و طلبکارم ازمبا خانواده به مشکل برمیخوره،اونا همش بهش میگن اینو بخر و اونو بخر ،اینم قاطی میکنه،میاد سر من قاطی میکنه

زهرش رو روی من میریزه،به اونا نمیتونه حرف بزنه میاد سر من هوار هوار میکنه

دیگه واقعا خسته ام ازش،بعد میاد جلو بچه ها میگه مامانتون منو دوست نداره ،خوب د لامصب خودت ببین کارهاتو،ببین رفتارهاتو

ببین بچه ام ۴سالشه،اینقدر داد میزنه میگه بابا بسه اینقدر داد نزن