منم ب مادرشوهر و خاهر شوهرم نزدیکم تو ی کوچه جفت هم
اونا مشکل ندارن مشکلم بچه های خاهرشوهرمه دوتا دختر نق نقو ک همچی میخان دیروز ۳ تا گلدون گل رز خریدم از بس نگرانم ک این دو دختر ببینن و گلاشو بکنن مثلا میگن فلان چیزو میخایم مامانشونم میگع برو بردار نمیگه من بدم میاد هرروزم دختر کوچیکه بهونه میگیره بریم خونه السا چون میخاد با ی چیزی از خونم ور بره ،
الانم نمیدونم هنوز ک بارداریم میمونه یا ن دیشب از ترس این دو دختر خاب ب چشمم نرفته ک ب هوای نی نی ۲۴ ساعته خونم باشن نرن نتونم وقتی بچه هست روزا پیش شوهرم باشم چون میدونم بچه داری سخته و ادم میخاد ب زندگی و شوهرشم برسه، اخه دایی شوهرم بچش ک دنیا اومد الان ۲ ساله خونشو ول نمیکنن هر شب ی ایل میشن بچهاشونو ک ۷،۸ تا هستن جم میکنن میگن بریم پیش بچه کوچولو ،ولی دیگه خونه من جفتشونه بچهای خاهرشوهرم دیگه از خونم بیرون نمیرن