همین که بهت فحاشی میکنه ،ولی هنوز میخوای باهاش ازدواج کنی ،نشون میده باید رو عزت نفست کار کنی
مطمئنا طلاق و مسائل و مشکلات زندگی ادم و افسرده وعصبی میکنه بنظرم شما جدی باهاشون صحبت کنید چون شاید ایشون انقدر غرق در افکار خودشونن ک متوجه تلاش های شما و حتی حضور شما نباشن شما بهتره یه تلنگر بهش بزنید و بگید براش چیکارا کردید و این رفتارهایی ک میبینید ازارتون میده و درمقابل ناسزا هایی ک میدن راحت نبخشیدشون تا متوجه اشتباهاشون بشن در عین حال همیشه حامی باشید اگر علاقه دو طرفه باشه رابطتون بهتر خواهد شد بعضی موقع ها انقدر ناراحتی طولانی میشه ک ادم یادش میره چ جوری باید دوباره خوشحال باشه شما باید اون یادآوریه باشید براشون
کلا ازدواج آدم مجرد با کسی که قبلا ازدواج کرده رو نمی‌پسندم خانوادتون ام صلاحتون رو میخوان مطمئن باشید خوب فکر کنید خانوادتون هم به خاطر یه آدمی که حتی دقیق نمی‌شناسید کنار نذارید.
فکر نمیکنم ازدواج صحیحی باشه
مطمئنا شما بعد ازدواج پشیمون میشی
شاید علت طلاقش همین اخلاق های یهویی هستش
خب هر کسی قطعا خصلت های ذاتی خوب و بدی داره ولی شما بخاطر ی رفتار خوب میخوای تا اخر عمرت فحش و ناسزا بشنوی ؟
یکم بیشتز فک کن شاید گاهی اوقات خانواده ها بی راه نمیگن .
ببین دختره یه بچه ۱۴ ساله داره
اصلا همه چی درست اگه شوهرش اذیت اش میکرده حق داشته و داره یه زندگی خوب داشته باشه
وقتی یکی اینجور با جون و دل میخوادش چرا این زنه اینجوریه؟
التبه پسره هم باید رسمی بره جلو قبل عقد توقع عاشقانه بازی از زن رو نداشته باشه
ولی وقتی زنه فحاشی میکنه بهش
چه ازدواج باطلی
ما خودمون برا داداشم زنی که طلاق گرفته بود رو گرفتیم ولی این با قضیه استارتر فرق میکنه، پسر عموم با یه زن طلاق گرفته ازدواج کرد امسال، همه هم خوشحال شدیم چون خانم خوبیه.و با موافقتو تأییدخانوادهها وصلتسر گرفته...و خیلی های دیگه تو فامیلمون هم بوده باز اینجوری ازدواج کردن با اینکه پسره مجرد بودن و اولین ازدواجشون بوده.اینا رو گفتم که بدونی مخالف اینجور ازدواج نیستم و طلاق و بیوه عیب نیست.
اما مورد ها هم میشناسم که زن بیوه با یه بچه یا دو بچه مخ پسری رو زده و با مخالفت های خانواده پسر باهاش ازدواج کرده، زیاد دیدم اینجوری. و اون پسر هیچوقت خوشبخت نشده چون واقعا مناسب هم نبودن و جالب اینجاست اون زن هم با چند نفر دوست بوده تا آخرش یکی و مثل استارتر گیر آورده. والا من خودم پسر دارم اگه اینجور قضیه ایی براش پیش بیاد هرگز نمیبخشمش زحمت کشیدم پسر بزرگ کردم آخر سر هم بره با یه گرگ دنیا دیده ازدواج کنه بشینم بدبختیشو ببینم.
نه اگه همچین فکری داشتم دنبال راه حل برای بهبود رابطه نبودم. فقط ترس از این دارم که دل این خانوم با همسر سابقشون باشه چون ایشون ازدواج کردند میخواد به اون آقا بفهمونه که منم خواستگار دارم چون بسیار مغرور هستند.ترسم از اینه که من فقژ یه قربانی باشم این وسط همین.
برادرم توی عمچین رابطه بدی گیرافتاد و بشدت اسیب دید اخرشم اون خانم رفت باکسی دیگ نکم برادر من خودتونجات بده
در حال نجات دادن هستم اما مدام بهم احساس عذاب وجدان میدن چه اون خانم و چه مادرش و طلبکار از منن. من میدونم بابت تحقیر و توهین و تخریب شخصیت مداوم از طرف این خانم زندگی ما اگر هم شکل میگرفت سرانجامی نداشت و به طلاق منتهی میشد.شکستم بد هم شکستم.شدم مثل یک انسانی که دیگه خندیدن بلد نیست و همیشه آسمان دلش گرفته و ابری هست. سپاس از نظر تان
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
