شوهرم کافینت زده وبهم گفته وایستم اونجاوکارکنم
واگه نخوام برم کلی باهم به مشکل میخوریم جنگ اعصاب ودعوا قبلا هم پیش اومده
چیکارکنم
شمابودین چیکارمیکردین
خواهرشوهرمم همکارمه یه جورای خوشم نمیادباهاش کارکنم بگه اینکاروبکن اینکارونکن بهم برمیخوره لحنشم کلا یجوریه
جدا ازاون دانشجوهم هستم کلی بخاطراینکاربه درسم لطمه خورده کلاسامم نمیتونم درست برم 🫠
وا چرا اجبار، آگهی استخدامی بزنین تو دیوار خیلیا هستن بیان
بهانه بیار نرو مستقیم نگو نمیخوام برم بک روز برو دو روز نرو به بهانه ای مثلا امتحان دارم کلاس دارم پری هستم سردرد دارم و...اگر بهت حقوق میده برو ولی
از کلاسات بدون هیچ استثنائی نزن و با شوهرت طی کن و هم ازش حقوق بگیر ولی برو و رو خواهر شوهرت هم نمی دونم حساس شدی یا واقعا ولی خب فکر کن الان محیط کار واقعیت بود با همچین آدمی چه رفتاری میکردی مگه چه قدر فاصله سنی دارین با خواهر شوهرت
دوستانه با شوهرت صحبت کن بگو یکم منطقی باش مثلا بهش بگو کلاس دارم گاهی میتونم بیام ولی نه همیشه
حرف از خواهرش نزن ممکنه فک کنه تو بدی دلیلای دیگه براش بیار
خب یعنی نمی تونی باهاش صحبت کنی که وقت دانشگاه و درس کاریت نداشته باشه ولی از اون ور هم توهم کمکش کنی الان که اسفنده تا شهریور که کلا یه ترم هست تا اون موقع کمکش کن بعد ترم جدید هم کارش رونق گرفته کسی رو استخدام میکنه مثل هزاران نفر که هم دانشگاه میرن و هم کار میکنن من کاری به شوهرت ندارم ولی به نظرم حس اینکه خودت کار کنی برای خودت قشنگه
