دوستان امروز کارفرمامون بهم زنگ گفت یه بسته بندی روی میزم هست مشتری دم در منتظره سوار یه ساینای سفید رنگه، منم که تا اسم انتظار مشتری اصلا دوست ندارم دیگران منتظر بمونن، دوییدم دم در حالا چند نفر اونجا بودن برگشتن منو نگاه کردن که یکهویی پریده بودم بیرون حالا هرچی نگاه میکنم نمیبینمشون، بعد یکهو یه ماشینی از دور بوق زنان اومد خواستم حتی برم اون سمت خیابون به دستشون برسونم طرف دست بلند کرد گفت نمی خواد بیای خودم میام میگیرمش.
😭😭😭وای آبروم رفت ممکن بود اگهر اتفاقی برا من یا حتی بستم بیوفته تو این دور و زمونه
😭😭فک میکنم کار خیلی بدی کردم والبته سبک سرانه
😭آخ بمیرم برا دل مهربونم و مسئولیت پذیریم 😑
بچه ها بنظرتون من احمقم 🙃😐، بدون رو دربایستی بگین بهم 😢