مادرشوهرم خیلی بد ذاته
بدی میکنه بهم ولی با سیاست جلوی شوهرم گه همیشه میگه مادرم فرشتس تو لیاقت نداری
مثلا امروز ناهار خونشون بودیم برنج کم بود بعد من کلا برنج زیاد نمیخورم در حد دو قاشق ولی ته دیگ دوس دارم میدونه ته دیگ دوس دارم نمیاره سر سفره شوهرم میدونه من ته دیگ دوس دارم بهش میگه ته دیگ بده ته دیگ میذاره کناره شوهرم میگه اول برنج بخور درصورتی که میدونه اصلا شوهرم ته دیگ دوس نداره و میدونه واسه من میگه بده امروز برنج کم بود ته دیگ آورده میگه بیا تو ته دیگ بخور منم گفتم عجبی داره محبت میکنه بعد گفت برنجم کم بود امروز
یا سبزی گرفتیم پاک کنیم جلوی شوهرم میگه بیار سبزی هات رو پاک کنم بعد واسه منو با اشغال پاک کرد میشه گفت اصلا پاک نکرد واسه خودشو تمیز پاک کرد
بردیمش با شوهرم دکتر یه شهره دیگه همیشه بهش احترام میذاشتم میگفتم شما بشین جلو
وسط راه توی جاده که افتاب اومد سمتش میگه بیا جلو بشین آفتاب تو چشممه منم از اون به بعد مث سگ میندازمش عقب نبشینه تعارفشم نمیکنم اینا نمونه ایی لز کاراشه
دوس دارم مث خودش باهاش رفتار کنم فقط نمیدونم چطوری