من انقققققدر رو شوهرم تعصب داشتم ک دلم نمیخواست از کنار جاری کرمو من رد بشه حتی .شوهرمم میدونست .سر اولین قهری ک با شوهرم کردم منو ول کرد رفت خونه پدرشوهرم .جاریم خونش همونجا بود .شب و روز افتاده بود تو اتاق جاریم گیم بازی میکرد دیگه جاریم عکس شوهر منو استوری میکرد پایینش هم مینوشت داداش جون با دو تا استیکر بوس
انقدر منو حرص دادن من تازه زایمان کرده بودم و بچم زردی داشت شب و روز نداشتم مجرای ادرارش مشکل داشت باید ختنه میشد موقع ادرار جیغ میزد وای چ جهنمی بود .
حالا بی مسئولیتی شوهرم به کنار این گوه بازی ک با جاریم راه انداخته بود چون نقطه ضعف منو میدونست به کنار