سلام چند وقت پیش اخر شب بود که از خواب بیدار شدم روی تخت خوابیده بودم و پشتم ب در بود هم حس کردم هم شنیدم یکی داره روی موکت های اتاقم راه میره قشنگ حس کردم اومد پشت سرم وایساد
وقتی نزدیکم میشد خیلی کمرم احساس سرما و یخ زدگی کرد انگار اومد پشت سرم وایساد
چند ثانیه همینجوری بود که باز بعدش سرمای بدنم رفت
منم شوهرمو بیدار کردم و رفتم بغلش
شما تا حالا اینجوری شدین؟فک میکنین دلیلش چیه؟
نه نشدم
نمیدونم
دلیلش اینه جنه کولرشو روشن کرده بوده
فقط آخرش... خوب بود😌🥺
دیشب تو خاب بهتک افتاد روم
اگ بدونی چ ترسیدم 😶
احتمالا بختک بوده
یعنی امیدوارم بدتر ازین نباشه
پتوت رفته کنار
جن بوده بابا
من رو تخت خوابیدم شوهرم تو پذیرایی خوابیده بود صدای جا کفشی ک توی راهرو خونمه اومد یعنی داخله و کسی بهش دسترسی نداره فکر کردم شوهرم میخواد بره بیرون بلند شدم دیدم خوابیده خیلی ترسیدم صداش زدم بیاد پیشم بخوابه بهش گفتم ترسیدم و چرا بعد ک اومد یساعت خوابیدم بیدار شدم دیدم لامپ راهرو همونجا ک جاکفشیه روشنه صداش زدم گفتم لامپ چرا روشنه گفت رفتم سرویس بهداشتی فراموش کردم خاموش کنم
