2777
2789
عنوان

امشب، شب سختی رو با همسرم گذروندم ...

1952 بازدید | 45 پست

من ۳۸ سالمه و حدود ده سال سابقه کار دارم... زمانی که باردار شدم کارمند رسمی بودم که قرار بود برای زایمانم مادرم بیاد تهران که یکماه قبل زایمان مادرم کما رفتن و بعدم فوت کردن و حتی دخترمم ندیدن.. این بماند چون مادرم گفتن من میام بچه رو نگه میدارم تو برو سر کار مخصوصا که مادرم عاشق نوه دختر بود و کلا هممون میدونستیم زایمان کنم اصلا مادرم از دخترم مهاله جدا شن... بعد دی ماه که زایمان کردم بهمن شروع کرونا بود و دیگه خودتون میدونین سال اولش چی شد و مرخصی من تموم شد و هیچکس اجازه پرستار گرفتن برای دخترم و به من نداد چون میترسیدن به خاطر رفت و امد ناقل باشه و هزار داستان و من مجبور شدم از شغل رسمیم استعفا بدم. الان دخترم سه سالشه و من دوره ارایشگری دیدم و قصدم اینه چند لاین تخصصی یاد بگیرم تا ارایشگاه بزنم. امروز یکی از همکارام زنگ زد چون چند تا پست رفته بالاتر و گفت دارن دنبال نیرو میگردن بیا من صحبت کنم برگرد سر کارت حیفه... همسرم که اومد من جریان و براش گفتم چشمتون روز بد نبینه... همسرم گفت این همه هزینه کردی تا الان این همه وقت گذاشتی که ارایشگاه بزنی الان میخای برگردی سر کار قبلیت؟؟ خلاصه ازون طرف من به این همکار قول دادم فردا برم اونجا ازین طرفم همسرم گفت حق نداری بری... باید ارایشگاه بزنی. شما جای من بودین چه میکردین؟ همسرم مرد خوب و شریفی هست اما به شدت عصبی کاری به این عصبی بودن ندارم چون مشکلی با هم نداریم که بخاد عصبی شه ولی از اینکه حق انتخاب و ازم میگیره ناراحتم... ازینکه حرف خودش و میزنه و من باید برخلاف میلم قبول کنم ازینکه وقتی داره من و مجبور میکنه به پذیرش خواسته اش غم درونم و نمیبینه... واقعا شما بودین چیکار میکردین؟ من آزادی برای بیرون رفتن سفر رفتن تنهایی هر کلاسی هر جایی هر لباسی هر چیزی دارم همسرم اصلا کاری به کار هیچی نداره و قلبا همدیگه رو دوست داریم و به شدت حامی و حمایت کننده من هست ولی نمیدونم چرا بعضی وقتا زور میگه ... در اخر هم گفت من حرف خودم و زدم تصمیم با خودته... ولی این تصمیم با خودت یعنی اگر رفتی سر کار قبلیت حق نداری صدات در بیاد از هیچی... ببخشید طولانی شد

هرجا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه... ای ترس تنهایی من ، اینجا چراغی روشنه 😔🌹

فقط یه کلمه بهت میگم ناشکری نکن اون همه حمایت و بزار به جای این انتخاب

اگر جای خیلی از خانمها بودی که تا سرکوچه هم نمیتونستی بری چی؟


دردی‌که‌انسان‌را‌به‌سکوت‌وامیدارد،بسیارسنگین‌تراز دردیست‌که‌انسان‌رابه‌فریادوامیدارد...انسان‌ها‌به فریادهم‌میرسند،نه‌‌به‌سکوت‌هم...!

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

فقط یه کلمه بهت میگم ناشکری نکن اون همه حمایت و بزار به جای این انتخاب اگر جای خیلی از خانمها بودی ...

قبول دارم حرفت کاملا درسته ولی شغل قبلیم کارمند بانک بودم😔

هرجا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه... ای ترس تنهایی من ، اینجا چراغی روشنه 😔🌹

شوهرت ک‌ نمیگه نرو کار نکن 

میگه زحمت کشیدی میتونی پیشرفت کنی شاید ب درآمد بیشتر از قبل رسیدی 

خوشبحالت با این آزادیت دست راستت تو سر من

ن انتظار از کسی ، ن ب انتظار از کسی☺

حقوقت تو کار رسمی چقد میخواد باشه؟بزور ده تومن خیلی بخوان بدن ۱۲ تومن ولی ارایشگاه بزنی هم درامد عالی داری هم روحیت عوض میشه شغل شادی هستش به دوستت هم بگو با شوهرم حرف زدم تصمیم گرفتم کار دیگه ای رو دنبال کنم

تازه من ی دوست دارم مامانش ارایشگره اونقد دختر قرتی هستش دخترتم میاد توسالنت خوشگل میکنه

عزیزم ببین راست میگ مثلا زحمت کشیدی تا اینجا ک ارایشگاه بزنی بعد اگ بخوای بری سرکار قبلیت فکر کردی چقدر بهت میدن فوقش ماهی ۱۰تمن ولی اگ برا خودت ارایشگاه بزنی در امدت شاید روزی۲۰تا۳۰میلیون باشه اگ میکاپ عروس انجام بدی و اینا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز