من هشت ساله ازدواج کردم یه بچه سه ساله دارم. در کل پدر شوهرم زیاد خونه ما میاد خیلی زیاد خونه خودشون شهر دیگه ای هست اما این کلا خونه ماست پیر هم نیست پنجه و خورده سالشه. اصلا درک ندارن ک آدم اینجوری راحت نیست یاچیزی. چون خیلی اذیتم وقتی باخودم ندارم اصلا. الان جدیدا میخان خونشونو بکوبن از اول درست کنند حالا کل وسایلشونو آوردن خونه ما خودشون هم خونه ما هستن کارگر دارن من باید غذا درست کنم براشون کلا. حداقل یکسال نیم دوسال طول میکشه. جالب اینجاست مادرشوهرمم اینجا نیست ک خودش براشون غذا درست کنه. رفته شهری ک پسرش درس میخونه ک پیش پسرش باشه. هرچی ب شوهرم میگم درک نمیکنه نمیفهمه خیلی اذیتم نمیدونم چیکارکنم.