یه چشمه از جاری میگم
دخترخاله ام بسیارزیباست وجذاب
بعدجاری دارشدن در حد عقد و اینا بوده جاریه
یه روز بهش میگه فلانی تو چقدرزیبایی جذابی ولی حیف شدیاااا شوهرت خیلی زشته...
ببین با همین جمله یکسال تمام خونه اونا دعوا شد چرا چون راحت مرده رو از چشم زنه انداخت
چقدر ما خودمون پاره کردیم تا فهمید شوهرش ده هیچ از بقیه جلوتره و فقط جاریه میخواسته گند بزنه