راهپیمایی 22 بهمن. امسال برای اولین بار رفتیم راهپیمایی
با بچهامون
اخرای راهپیمایی. ما وایستاده بودیم جلو یه سکو که بچه ها داشتن سرود میخوندن. نگاه میکردیم
خیلی شلوغ بود و همه موقع حرکت تنه میزدن به هم دیگه
ما ردیفهای آخر بودیم دیگه
بعد دیدم یهویی انگار یه نفر از پشت بهم فشار میده
اول فکر کردم جمعیت توجه نکردم
بعد چند ثانیه. برگشتم دیدم یه مرده. خودشو چسبونده بهم
تا برگشتم مرده روشو کرد اونور و رفت
اصلا فرصت نشد چیزی بگم
چون بار اولم هم بود این اتفاق افتاده بود اصلا هنگ کردم نتونستم چیزی بگم
تو دل خودم هزار تا فوش دادم به خودم که چرا چیزی نگفتم
بعد ادامه اش بیاین تا بگم