سلام تورخدا کمکم کنید من در آخرین مرحله طلاق هستم چه خاکی سرم کنم شوهرم خیلی مهربون بود اونقدر خواهش کرد بمونم زندگی کنم ولی من بیخود بیجهت اصلا نمیدونم چه مرگم بود صبح میشد دعوا میکردم بهونه میگفتم به مادرش توهین میکردم آخرسر گفت باشه اینقدر اذیت میشی طلاق ات میدم خیلی دوست اش داشتم اونقدر مهربون بود من دیونه شده بودم باور میکنید از همون روزی که درخواست طلاق دادم بدنم میلرزه روانپزشک و سرکار رفتم دوماه الان کارمون دادگاه هست پشیمون شدم ولی دیکه شوهرم میکه من آبروم پیش همکارام رفت کارمند بانک هست همه به شوهرم میکن تو خیلی آروم هست چطور کارت به دادگاه کشیده شد دیکه میکه این زندگی دوسال دادگاه هست نمیشه وای دوبار خواستم خودکشی کنم اونم عرضه ندارم من الان تو ۳۰ سالکی به زور ازدواج کردم هیج خواستگاری نداشتم باور میکنید خودشم قیافه ام بد نیست وصع مالی خوبه ولی نمیشد نمیدونم چرا ولی به زور ازدواج خوبی داشتم من دیونه شده بودم عین سگ شده بودم با این همه مصیبت ازدواج کردم اونم اینقدر آدم مهربون بودم ماشین زده بنام آپارتمان بقران راست میکم میگفتم طلاق میخوام الان من ۳۸ سالمه طلاق بگیرم دیگه پیر شدم همیشه آرزوی مادر شدن داشتم حتی بعصی وسایل بچه خریدم بخدا ببخشید زیاد حرف زدم خواستم کامل بدونید کمکم کنید
خود کرده را تدبیر نیست
باهاش با ملایمت حرف بزن ی نفر را واسطه کن چرا تو که زندگیت خوب بوده اینکار را باخودت کردی
خب ۳۸سالته چه مرگته الکی میخوای مطلقه شی مدال میگیری؟آره مدال سرکوفت بقیه
سلام ، طلاق نگیر
اصلا نمیتونم قبول کنم از پیشم میره اکه یدفعه بره من ۳۸ سال دیکه پیر شدم نمیتونم ازدواج کنم جوانی ام خواستگار نداشتم الان پیر خواستگار اصلا نخواهم داشت تورخدا من یه عالمه واسه بچه وسایل خریدم بچدار میشم اونقدر عاشق بچه ام مهدکودک کار نیکنم
باهاش حرف بزن بگو دوستدارم شاید بدرفتاری کنه ولی کوتاه نیا
خوشی زده بود زیر دلت.
باید سعی کنی دلش رو بدست بیاری.مهریه تو داره بده؟
آخی الهی بمیرم برات
یکی رو که قبول داره واسطه کن بره باهاش حرف بزنه
یا خودت بهش بگو خواب دیدم نمیتونم ازت جدا شم حق با توئه زندگیمونو چشم زدن
دیگه باید کوتاه بیای برو باهاش حرف بزن بگو حق باتوئه مشکل اعصاب داشتم دست خودم نبود
ولی اگر با یکی تو فامیل خودشون رابطه ت خوبه بنداز جلو بره وساطت کنه
دلم روشنه درست میشه فقط باید مطمئن بشه که تو عوض شدی
همه کار کردم بهش پیام دادم مامانم فرستادم خونشون گفته دخترم اشتباه کرده میکه من ۵ سال ازش خواش میکنم طلاق بیخیال شو دخترت میکه من طلاق میخوام الان که دوسال من تو دادگاه برده الان دیکه خیلی دیر هست حتی گفتم ماشین زده و آپارتمان زده بنامم آورد داده دادگاه گفته خیلی طلاق میخواست راحت زندگی کن دارم میسوزم بقران خودکشی میکنم
ب مشاور بگو زندگیمو دوس دارم و نمیخام طلاق بگیرم بگو افسرده یودم خوب شدم خودش یجوری جوشش میده
طلاق نگیرداری میگی مجردیت خواستگار نداشتی چه برسه بعد طلاق
این دادگاه اصلا مشاوره نمیفرسته همشون الکی هست به قاضی گفتم چرا مارا پیش مشاورنمیفرستید میکه اونه بند قانون هر طلاق خودش داره همش چرت پرت خیلی راحت طلاق میدن مخصوصا الان که پسر میکه باشه من طلاقت میدم مهریه ام میده ولی شوهرم خودش نابود شده میکه من دوست داشتم خودش میکردم از پیشم نرو تو این همه سال فقط غر زدی به مامانم توهین کردی من نمیخوام اذیت بشی مستقل باش خودشم با هیج دختری نیست خودم تعقیب کرد م مطمئنم جون خیلی خواهش کردم طلاق نگیرم
