عجله داشتم دم باجه بودم یه پسر بچه کوچیک گف خاله ازم دستمال نمیخری منم اون موقع به ذهنم نرسید از بس که عجله داشتم گفتم ندارم واقعا مبلغ زیادیم همراهم نبود باید تا یه هفته دیگه هم باهاشون سر کنم ولی هی با خودم میگم اگه یه کمکیم به اون بچه میکردم چیزی نمیشد اعصابم داغون شد کلا