خواهرشوهرم دیروز ساعت شش شب زنگ زده به شوهرم گفته که برای دخترش قرار مهمون بیاد برای بله برون جا تنگ ومهمون زیاده نمتونم شمارو بگم دیگه ببخشید داداش...شوهرم گفته عیب نداره..شب که اومد گفت بمن گفتم ناراحت ک ادم میشه یعنی واسه همه جابود برای داداش وخواهرای دیگش جا داشت فقط برای ماجا نبود..هیچی تا امروز که میدونستم که اینا بمن زنگ میزنن برای کارای عروسی شون..منم گوشی گذاشتم رو حالت پرواز..ظهر از حالت پرواز دراوردم چک کردم دیدم سه بار زنگم زدن باز گذاشتم رو پرواز...غروب دیدم به خونمون زنگ زدن جواب ندادم شوهرم ساعت هشت ک اومد گفت زنگ زدن کارت داشتن من گفتم به خونه زنگ بزنید خونس...گفتم اره زنگ زدن جواب ندادم شوهرم هیچی نگفت ..تا موقعه شام شوهرم خودش گفت دیشب ک بله برون داشتن گفتن اخرشب عاقد بیاد صیغه محرمیت بخونن بینشون😐هیچی هنو فهمیدم اینا عقد کردن تموم شده رفته مارو اصلا دعوتت نکردن..گفته وسط هفته مراسم دارن اینا همه رو مادرشوهر به شوهرم گفته...بعد باز زنگ زدن امشب ساعتای ده شب ب شوهرم پاشین بیاین خونمون امشب پیشمون دلمون تنگ شده برای بچه هات..منم گفتم نمیام ..باز شوهرم بهونه اوردن ک خستم از سرکار اومدم باشه فرداشب میایم...
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
امروز حسش کردی به مرور زمان کاملا درک خواهی کرد من الان بعد ۱۰ سال بامادرسوهر زندگی کردن تازه دارم معنی این حرف رو میفهمم خیلی عزیز ت شدم واحترام بیشتر شده
مامانم سر خانوادع پدرم همینطوری اصلا نمیره ۳ماه۴ماه یبار اگ عروسی فامیل مشترک رفتیم هم باهاشون در حد.سلام و علیکع همون بعد چند ماه ک میریم خیلی بهش احترام میزارن
اگه برا همه جا بوده فقط برا شما جا نبوده دوباره گقتن بیاید بگید مزاحم نمیشیم ی وقت جا کمه خونه شما ...
دقیقا منم خیلی خیلی کم پیش میاد از چیزی ناراحت شم...ولی جای جایش ک ناراحت شم واقعا گله مند میشم...میگم دیگه اینا باخودشون گفتن این ک ناراحت نمیشه ولش کن نمیگمش..جالب اصلا به من زنگ نزدن که به شوهرم زنگ زدن...منم اصلا زنگ نزدم تبریک بگم یا چیزی بپرسم