دوباره رابطمون اوکی شد.
من بشدت بهش وابسته شده بودم و دوستش داشتم.
اینم بگم که تجربه اولم بود
تولدم شد و مثل بقیه فقط یه تبریک گفت کار رو بهونه کرد و نیومد منو ببینه اون روز
فقط حرفای قشنگ میزد طوری که با وجود همه کم و کاستی هاش من باز قبولش داشتم
تفریحیه
تولدم که هیچ کاری نکرد
ولنتاین شد خودش پیشنهاد داد بریم بیرون و من هرچی منتظر موندم خبری ازش نشد و شب اومد گفت مرخصی ندادن بهم
خیلی ناراحت شدم و یکم سرد برخورد کردم باهاش . گفت فردا برات جبران میکنم قول میدم.
فرداش پیام صبح بخیر فرستاده بود و اون اخرین پیامی بود که به من فرستاد.
بعد از اون هرچی بهش پیام دادم و دوبار زنگ زدم جواب نداد. رفته بود. دقیقا مثل دفعه قبل
بازم بدون هیچ علتی
درصورتی که دفعه قبل که برگشت بیشتر از ده بار عذرخواهی کرد
با تمام وجود حست میکنم 🖤🥲
حالم بده
احساس ادم های بازیچه بهم دست داده
میخندم عادی رفتار میکنم ولی از درون دارم میسوزم
یعنی علت این رفتاراش چیه
اینم بگم امروز به همون شماره ای که گفته بود خط مامانمه زنگ زدم و در کمال تعجب دیدم خاموشه
دارم مطمئن میشم که دفعه قبل هم بیمارستانی در کار نبوده و منو سر کار گذاشته بوده
دیگه محلش نذار.
عزیزم نمیتونم قضاوت کنم
ولی ی چیزی بگم بهت مطمئنا کاسه ای زیر نیمکاسه اش هس
چون قبلا یکیو دیدم ک ب یه بهانه ای دعوا کرد رفت بعدش ک کاراشو کرد سفر خارج رفت و کاباره و ... اینجورچیزا برگشتنی پی ام داد چخبر🙄🙄🙄
ینی میخاس یکیو داشته باشه هرازگاهی قهر کنه بره دنبال کاراش حالا هرکاری برگرده عذر بخاد قربون صدقه بره .
ینی میخاد تو اب نمک بخوابونه .
ببخشید بچه ها میخواستم اسکرین اخرین پیامش بذارم ولی الان متوجه شدم حذف کرده بودم یادم رفته بود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
