بچگی سختی داشتم ترخدا درک کنید ب جا مسخره کردن همه بهم حرف میزدن ب خاطر قیافم مسخره کردنشون یادم نمیره اینا ب کنار تو سن ۲۰ سالگی ی قرص اعصاب سنگینی مصرف میکنم ب هر کی میگم پشماش میریزه یکیش سرتالین روزی ی دونه کاملا اونم دوز ۱۰۰ دوم اینکه از دست پدرم ناراحتم هیچ وخت بهم محبت نکرد شوهرمم بهم محبت نمیکنه بابام ب زور منو داد خاخر زادش بیکار علاف شریک مادر شوهر زندگی میکنم هروز اینقدر مهمون دارن تا شب از پا میفتم بهش میگم ی ماست برام بیار میگ پول ندارم من حق خودکشی ندارم ؟؟🙂🙂🙂
خودکشی نه
ولی حق داری جدا بشی
من 18 سالمه سرترالین میخورم😐
پشماتون بریزه
گلم جدا شو مستقل شو
اوخی قربونت برم دلم خیلی گرفت خواهرم هم مثل توئه دلم خیلی میسوزه واسه مادخترا همش خدمت میکنیم بعد منت میکشن انگار ما بزور به دنیا اومدیم گناهمون چیه
منم سرتالین میخورم
خدا خودش کمکت کنه
نه حق خودکشی نداری متاسفانه یکبار بیشتر نمیتونی زندگی کنی پس حق نداری به خاطر بقیه خرابش کنی ! درسته شرایط زندگی سخته و حق هم داری بابتش ناراحت باشی ... اما چیزی به اسم خودکشی نه!
بنظرم برو پیش یه روانشناس درست و حسابی و با تجربه خب؟ و بگو به جای این قرصای مزخرف که فقط سوال رو پاک میکنن و هیچ کمکی به حل مسئله نمیکنن کمکت کنه اعتماد به نفست رو بدست بیاری و بتونی بیشتر خودت رو دوست داشته باشی و راحت تر نه بگی🙂
خیلی مهمه خانواده ادم بهش محبت کنه اما وقتی محبت نمیکنه چاره ای نیست خودت به خودت محبت کن .
دو کتاب اینترنتی در مورد اعتماد بنفس بخون
احتمالا نمیتونی خونت رو جدا کنی پس اول با مادر شوهرت صحبت کن اگر ادم منطقیه! بگو من نمیتونم هر وقت مهمون دارید بیام این همه کار کنم اگر قبول کرد که هیچ اگر نه یاد بگیر نه بگی،بگو نمیام نمیتونم ...
باور کن خودت به خودت کمک نکنی هیچ کسی نیست که کمکت کنه و این در مورد همه ی ادما صدق میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
