هیچیش و خودم انتخاب نکردم همش اخبار بود و دخالت یادمم میافته حالم بهم میخوره حتی شب حجله هم تنها نبودم و تا ۱۰ شب بعدش هم برادر زاده هاش بینمون میخوابیدن اگه این خونه ای که ارثیه رو بفروشم و از اینجا بریم شاید دوباره لباس عروس بپوشم و عکس بگیرم چون مادر شوهرم فوت کرد و خواهر برادرها از هم پاشیدن میتونم بدون دخالت بدون اعصاب خوردی با روانی آرام با سه تا بچه زندگی مشترکم و تازه جشن بگیرم