هرروز با یه بهونه جدید بامن دعوامیکنه،بهونه های کوچیک،مثلا من امروز پریود بودم دلم دردمیکرد بمن گفت برو لباسمو از خیاط بگیر گفتم نمیتونم برم باهام دعواکرد
تهشم گفت کاش پسربودی،دیگه خسته شدم از وقتی عقلم میکشه دازه بامن دعوامیکنهنمیدونم چیکارکنم،آدم دیگه توخونه و خانواده خودشم ارامش نداشته باشه پس چه غلطی کنه