دلم گرفته خوبی کردیمو بی ابرویی دیدیم فقط برام دعاکنید کسایی ک ابرومون بردن خدا ابروی خودشونو ببره شوهرم داره داغون میشه میگه ندیدم از پدرومادری ک هشت ماهه توخونم هستن خرج میدم کلفتونوکری میکنم هشتا بچهادیگه دارند ی بارمهمونشون نکردن اینهمه بهشون عزتو احترام گذاشتم بعد رفتن پشت سرم حرفم زدنو ابرومو بردن
خدا ازشون نگذره
حالا چی گفتند
خدا وند هدایتشون کنه به راه راست
عزیزم دنیا همینه. ان شاالله که از پیش خدا گم نشه بنده که یادش نمیره. ان شاالله خدا براتون بهترینها رو جبران کنه
مادربزرگ منم همین طوری
خوبی ب هر کسی نمیاد عزیزم
دنیا همینه . منم امروز خیلی دلم گرفته . چند وقته پدر ومادرمو ندیدم خودم باهاشون قطع رابطه کردم
واقعا دستمون تنگه و هزارتا خرج بعد اینا ظهروشب گوشت گوسفندی میخورن با برنج گفتن میوه نمیخریدن گدا بودن همش حرف بهمون میزدن زنش همش پوف و فیس بوده ک بخدا اینجوری نبودم من شباحتی وقتی میخابیدن میرفتم ی سر ب بابا ننه خودم میزدن ک اینا ی وقت بهشون برنخوره دارو سرموقع نمیگرفته ک هرهفته ما ۸۰۰تومن فقط پول دارو میدادیم اونا هزارتومن نمیدادن دوروز درهفته مرغ درست میکرده مرغام سیب زمینی مینداخته پاش ک گوشتش کم باشه لباسامون همون ساعت ک نمیشسته میزاشته لباسشویی روز بعد میشسته بخدا ابمون کمه مادرشوهرمم هروز میره حموم دوساعت طول میکشیده بخدا شبا خودمون از عمد میگفتیم شام نمیخوریم اخرشب از گشنگی نون خشکامون میخوردیم اینقدر طعنه و کنایه میزدن شوهرمم میگفت نمیتونم ک بیرونشون کنم هشت ماه جیگرم له کرد بقیه پسراشم همین خونه بغلای ماهستن ی روز مهمونشون نکردن ی روز حالو احوال نکردن ولی همیشه ادم خوبه اونان مابدیم الانم پول قبض اومده بخدا یک تومن نداشتیم اخطار هم اومده ازباباش گفت بده بهم من بهت برمیگردونم سرهمین هزارتافحشو گدا و این حرفا ب شوهرم زد خودش رفته زنش مونده
مثل منی
من مامانم یه ساعت از حال داداشم خبر نداشته باشه چنان گریه میکنه و اشک میریزه فقط باید دید،فکر نکنی کم سنه داداشمو ۳۴ سالشه
الان یک ماهی هست نه زنگی نه چیزی ولی عین خیالشون نیست
اوایل برام سخت بود.الان عادت کردم . چون بارها این کارو کرده کل سال حساب کنی ۴ ماه آشتی نیست با من
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
