پدر شوهرم یه ملک قدیمی داشته اونو موقعی که اومدن خواستگاریم چون شوهرم هیچی نداشت قول داد اون ملکو بفروشه تا ما زیاد عقد کرده نمونیم به جاش خونه بگیره ما وقتی یکسال عقد کرده موندیم ملکشون فروش رفت تونستن برای ما خرید کنن بعد چون اثاث کشی داشتن منم وظیفه خودم دونستم برم کمک کلی کمک کردم چندین روزم موندم.... هستین بقیشو بگم