دو ماه پیش وقتی از خونه مادرشوهرم برمیگشتیم فهمیدیم مدارس تعطیله به خاطر آلودگی هوا دخترم گریه کرد که بمونه پدرشوهرم هم گفت باید بمونه با اینکه روز بعدش امتحان داشت خلاصه نگهش داشتن بعد دیدم امتحانشونو باید تو شاد بدن من با شوهرم بحثم شد که چرا اجازه داد بچه اونجا بمونه ادنم رفت خونه مادرش بچه رو کتک زد اونام تا تونستن از من بد گویی کردن وقتی شوهرم رسید خونه مثل سگ بود فقط فحاشی میکرد و داد و بیداددعوا که بالاگرفت منو بیرون کرد بچه کوچیکمم برداشت و رفت خونه مادرش یک هفته نزاشت من ببینمشون من رفتم محل کارش باهاش صحبت کنم به خاطر بچه ها اما اون دوباره فحاشی کرد منم صدام رفت بالا خلاصه آبروش جلوی همکاراش رفت الان میگه تو به نیت آبروریزی اومدی اونجا و میخواد منو طلاق بده