بچه ها شوهرمن هیچ جا نمیاد میگه دوستم داره ولی من که الان ۱۰سال ازدواج کردم مثل مجردام همش خونه ی مامانم هم نمیاد موندم چی کنم دیگه افسرده شدم به نظرتون با مردی که همه ی خوبی ها رو داره ولی این بدی روداره باید چه کنم ..ازطرفی هم نمیتونم باخودم کنار بیام همش دارم غصه میخورم
۱۰ سال درست نشده ؟
خب شما قبل ازدواج باید متوجه میشدی ک اهمیت ندادی ب دونستن و فهمیدنش و بعدازدواج متوجه انزوا و جامعه گریزی همسرت شدی
عزیزم اگ همه چیش خوبه خودت تنهایی برو صفا کن اما بخش داخل خونه روباشوهرت صفا کن
اینهمه سال تحمل کردی جیکت درنیومده الان اومدی انتظاز داری بگن برو جدا شو
این برمیگرده ب اسیبی ک تو کودکیش دیده و عزت نفسشو ازدست داده ازدست توهم کاری برنمیاد
یا بهتره بگم دیراقدام کردی برای دنبال راه حل بودن
خسته شدم بخدا برام بزرگ ترین مشکل شده ازصبح میره تا ۸غروب میاد شام میخوره بعضی شبا حرف میزنه میخنده همش هم توقع داره برم کنارش دراز بکشم تا خوابش ببره می‌خوابه ومن ازفکروخیال قلبم درد میگیره هرشب فکرمیکنم دارم سکته میکنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
