شب بله برون ما برامون صیغه محرمیت دوروزه خوندن که صبحش برای عقد میریم آرایشگاه و اینا راحت باشیم بعد شب بله برون وقتی همه صحبت ها کردن و میخواستن برن آقایون رفتن بیرون خانما آهنگ گذاشتن اومدن وسط برا خودشون قر میدادن😅 مردا هم چون دسر وقت بود خسته شده بودن کنتور برق و زدن یهو همه جیغ زدیم ولی در کل خوب بود
روز عقدمم از شانس بدم که من کلی استرس داشتم همه چی خوب باشه تو آرایشگاه که بود برق رفت و تا وقتی که بیاد از استرس نابود شدم😐
من وسط عقدم پری..ود شدم کت و شلوارم ب گند کشیده شد شیشه ماشینم داده بودم پایین دسته گلمو تکون میدادم تمام دکورمو باد زده بود داغون کرده بود رفتم آرایشگاه باز مرتبش کردن😂
خواهر شوهرم اجازه نداد برام بله برون بگیرن
به همین سادگی😇
میخواست اجازه نده که جشن عقد هم بگیرن ولی جلوش وایسادیم
عفففففریتهههههه😤حالم ازش بهم میخوره
خیلی تا حالا ازش ضربه خوردم
فقط وقتی یرای اولین بار بعد از محرمیت همسرم دستمو گرفت تو دستش گفت حست چیه به من❤❤❤ منم حول شدم گفتم مرسی که منو گرفتی😅😅😅😅😅😅😅
شب بله برون من جشن و رقص نبود ولی داداشم رفته بود از جلو گل رو از داماد گرفته بود که نده به من 😂😂داداشمم که از در وارد میشه بابام اشتباهی باهاش رو بوسی میکنه،(البته بابام با کسی رو بوسی نمیکنه)داداشم از شوخی این کارو میکنه. 😂😂
راستی اون صیغه دوروزه هم اقاهه خودش براش مهریه گذاشت چنتا شاخه گل که همسرم شب عقدمون برام خرید گفت اینم مهریه خانومم من اصلا به فکرش نبودم ولی کلی ذوق کردم
