دوستان من توی دو راهی گیر کردم
طلاق میخوام همیشه
ولی به خاطر خانواده و دو تا دخترام مردد ام.
میشه راهنماییم کنید چیکار کنم که یه تصمیم قطعی بگیرم؟
چه واسه جدایی و چه واسه ادامه دادن این زندگی
فقط از این بلاتکلیفی در بیام
دلیلش چیه؟؟
این همیشه منظورت قبل بچه دار شدنم هس؟
همسرم کارمند هست
از لحاظ خانواده و اخلاق مشکلی نداره
دو تا دختر دارم
مشکل اینه که دوستش ندارم.
دست خودم نیست از خودش و هر کارش بدم میاد.
با اینکه واقعا آدم خوبیه و دوستم داره
ولی نمیتونم تحمل کنم،به خدا نمیتونم
سرکاری باردار هم که هستی
اوایل ازدواج به خاطر اینکه مامان و بابای خودم از هم جداشدند،جدا نشدم.چون از حرف مردم میترسیدم
و تو خونه ی پدری هم جایی نداشتم و موافق نبودند.منم که مستقل نبودم
بعدها کم کم سعی کردم زندگی و حسم رو بهتر کنم
تحمل کنم.
دیدم واقعا نمیتونم طلاق بگیرم و مجبورم تو این زندگی بمونم،بچه دار شدم.چون دیگه مطمئن بودم نمیتونم از این زندگی خلاص بشم
ولی الان دیگه واقعا تحملش سخته
اون بنده خدا رو هم دارم آزار میدم
خودمم که دیگه از فشار روحی دارم روانی میشم
آره قبلش هم بود
تو عقد حرفشو زدم
از ترس بابام و حرف فامیل منصرف شدم
بعد از ازدواج و قبل و بعد بچه دار شدنم بود
همیشه فکرش باهام بوده و هست
من نمیگم همسرم مشکل داره.نه
مشکل از منه که خودش و زندگی باهاش رو نمیخوام
اگه بچه نداشتم واقعا هیچ تردیدی نداشتم
به خاطر بچه ها عذاب وجدان دارم.احساس گناه میکنم
میدونم همش هم حقمه.ولی به خدا تحمل این زندگی هم واسم سخته.
دوستان تو رو خدا راهنمایی کنید
نیومدم بنویسم که شما بخونید و برید
ازتون راهنمایی خواستم.
اومدم مسکلمو گفتم‌که بهم‌کمک کنید.
من در هرصورت پیش مشاور میرم ولی میخوام قبلش نظرات و حرف های شما رو هم بشنوم
خیلی کار اشتباهی کردی از مردی که دوسش نداشتی بچه آوردی اونم دو تا
طلاقتونم تو زندگیشون اثر بسیار بدی میزاره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
