من از صبح اینجام خیلی مهمون داشت کمکش کردم
موقع چیدن ظروف داخل کابینت یه استکان خیلی قدیمی و سر یه جا شکلاتی ازینا که انگشتیه و شبیه اناره و خیلی کوچیکه شکوندم جلو بقیه گفت فدای سرت مهم نیست ولی الان رفته تو قیافه برام قصد دارم ازینجا بلند شدم برم یه مغازه هست ازینا میفروشه فوقش 50هزاره بخرم و زود براش بیارم
خیلی ضایه شدم واقعا اولین بارمه توی عمرم یه چیزیو میشکنم حتی توی خونه خودم سابقه نداشت الان قیافه مادر شوهرم و میبینم خیلی دلم گرفته