سلام بچه ها . قضیه این هست امشب برای تبریک روز پدر خونه پدر شوهرم بودیم .بنده یه جاری دارم پدرشون چهل روزه فوت شدن دیروز مراسم چهلم پدر خدابیامرزشون بوده .بعد از چهل روز اومدن خونه پدر شوهرم .خیلی از همه دلخور بود با اینکه همه مراسم و شرکت کردیم در حد توان .من چندین بار تماس گرفتم این مدت که برم خونه خودش غیر از مراسمی که تو مسجد و حسینیه و... داشتن که بهش دلداری و اینا داده باشم اما هر بار زنگ زدم گفتن من خونه نیستم بیاین خونه مادرم که من هم یه بار خودم تنهایی رفتم چون همسرم که بردارشوهر ایشون باشه گفت جمع زنونه هست اگه خونه خودشون می‌بود می‌آمدم اما چون خونه مادرش (مادر زن بردارشوهرم)هست نمیام .حالا ایشون از ما دلخور که چرا نیومدین به من سربزنید و توقع این بوده که خونه مادرشون بریم اما خب مگه چند بار ما رومون میشد بریم اونجا برای سر زدن .آیا اشتباه از ما بوده ؟امشب که شب عید بود اومد اونجا به دلخوری و آخرشم و بحث و...
حق با شماست
ایشون دیگه زیادی پرتوقعه البته دل شکست باهاش مدارا کنین
اگه همه مراسم ها رو یکبار رفتید جای گله نیست
روحش شاد...
هم حساسیت بی مورد..هم بهونه ...
توقعش بی جاست کاملا
نه ایشون زیادی توقعات دارن
شما با احترام یکبار هم خونه مادرش سر زدی ازش خب اونجا معذب میشی آخه مگه شما چه قدر با مادر و خانواده ایشون راحتی که هر دم بری اونجا
نه شما احترام خودتو گذاشتی لازمم نبوده
اگه خونه خودشون بود خب یه چیزی
اما نبوده دیگه
توقع بیجا داره بیخیال
چه توقع مسخره اي
اون بنده خدا الان عذاداره، احساساتش شاید غیر منطقی باشه و دست خودش نیست
مهم نیست
بگو آره شما راست میگی
قرار نیست تو همه بحث ها طرف رو قانع کنی،، اینجوری فقط اعصاب خودتو خورد میکنی
با چیزایی که گفتی شما کاملا درست رفتار کردی خیلی بامحبت و متعادل،ایشون پرتوقعه ولی خب بخاطر عزادار بودنش درکش کنید باهاش بحث نکنید
جاری تون توقع زیادی داره. همینکه مراسمات شرکت کردین کافی بوده که اضافه بر اون بهشون سر هم زدین.
بگو ایشالا سر فوت مادرت جبران میکنم 😂😂استغفرالله خدایا ببخش
و خدا رو شکر ۲سال دیگه ندیدمش
