امروز با ر.لم رفتیم بیرون که ببینمش
وسط راه دعوامون شد انقدر اون داد زد من جیغ زدم ماشینو کوبید به ماشین جلویی
انقدر سرم داد زد و منمگریهههه کردم تا خودم اروم شدم اخرش بغلم کرد و گفت فدای سرت
بعد رفتیم یه جایی که بشینیم منم حالم خیلی بد بود یهو گشت اومد مدارک ماشینو گرفت رفت همش استرس دارم نکنه برام دردسر بشه البته داداشش مدارک ماشینو گرفت دوباره
حالم خیلی بده خیلییی