2777
2789

خودم این شعرو دوست دارم:

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است

‏گاهی نگفته قرعه به نام تو می‌شود

‏گاهی گدای گدایی و بخت باتو یار نیست

‏گاهی تمام شهر گدای تو می‌شود...

و ‏گاهی نمی‌شود که نمی‌شود  

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم 

ناگهان دل داد زدو گفت،دیوانه من میبینمش


شست باران همه ی کوچه خیابان هارا 

پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من


تا که انگور شور می دوسالی می‌کشد 

تو به یک باره شدی ناب ترین بادی عشق



(به سلامتی روزی که موفقیتم گوش دشمنام روکَررر کنهه.  )من آدم کم حرفیم و بیشتر سکوت میکنم اما به خودم قول میدم ی روزی موفقیتم گوش بقیه رو کَررر میکنهه .صدای خنده ی خدا رو میشنوی به آنچه محال می‌پنداری ،میخندد

من از این شعر خوشم میاد



از باغ می برند چراغانی ات کنند

تا کاج جشن های زمستانی ات کنند


پوشانده اند «صبح» تو را «ابرهای تار»

تنها به این بهانه که بارانی ات کنند


یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند

این بار می برند که زندانی ات کنند


ای گل گمان مکن به شب جشن می روی

شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند


یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست

از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند


آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

گاهی بهانه ای است که قربانی ات کنند


گر که روزی ز قضا حاکم این شهر شوم 

سر هر کوچه دومیخانه بنا خواهم کرد 

سر صد شیخ فدای یک مست کنم 

تا نگویند مستان ز خدا بی خبرند. 


گاهی لیاقتمون خیلی بالا تر از داشته هامونه

دوستان اینم زیباست 

چه کسی میگوید:

که گرانی شده است؟

دوره ی ارزانیست

دل ربودن ارزان! 

دل شکستن ارزان! 

دوستی ارزان است! 

دشمنی ها ارزان! 

چه شرافت ارزان! 

تن عریان ارزان! 

آبرو قیمت یک تکه ی نان... 

و دروغ از همه چیز ارزان تر... 

قیمت عشق چقدر کم شده است! 

کمتر از آب روان! 

و چه تخفیف بزرگی خورده، 

قیمت هر انسان

شیخی به زنی فاحشه گفتا: مستی.  هر لحظه به دام دگری پابستی؛  گفتا؛ شیخا، هر آن‌چه گویی هستم،  آیا تو چنان‌که می‌نمایی هستی؟

گاهی لیاقتمون خیلی بالا تر از داشته هامونه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز