2777
2789
عنوان

نمیتونم قهر کنم

134 بازدید | 10 پست

سلام. بچه ها من ی مدته قهر کنم خراب شده یعنی دیک نمیتونم با همسرم قهر کنم اصلا نمیتونم عصبانی بشم ی موضوعی مثلا اگ قبلا پیش میومد ساعت ها ب خاطرش گریه میکردم قهر میکردم واقعا ناراحت میشدم ولی الان همون موضوع باز پیش بیاداصلا نمیتونم قهر کنم یا ناراحت بشم حتی نمیتونم تظاهر کنم همسرمم همینطور شده قبلا خیلی سفت و سخت قهر میکرد الان دیگ نمیکنه این خوبه ها ولی ی بدی هم داره اینک چیزایی ک روش حساسم رو باز تکرار می‌کنه حرفمو جدی نمیگیره قبلا باز از ترس قهر  نمی‌کرد ی کاریو

شماهم چند سال بعد ازدواج اینجوری شدین ؟چرا اینجوریه ؟

شما فقط طول زخم آدما رو میبینید. اما گاهی عمق اون زخم تا استخون هم رفته...

الان ی مدته ی موضوعی رفته رو مخم می‌خوام باهاش دعوا کنم حلش کنم چون زبون خوش حالیش نمیشه تو اون موضوع اما نمیتونم هم  ناراحتم هم نمیتونم جدی جدی دعوا راه بندازم اما قبلا میتونستم

شما فقط طول زخم آدما رو میبینید. اما گاهی عمق اون زخم تا استخون هم رفته...

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من الان پنج ساله ازدواج کردم خدارو شکر هنوز ابنجوری نشدم. ولی ابن هم خوبه هم بد خوبه چون همو شناختین و میدونید یه سری چیز ها رفتار طبیعی یا عادیه و دیگه براش ناراحت نمیشیم بدیشم اینه‌که یعنی تغییر کردین و حساسیت ها خط قرمز هاتون تغییر کرده و این عادی شدنه یکم خطرناکه چون ممکنه به چیزای دبگه و موارد جدید تعمیم پیدا کنه

من از اول قهر بلد نبودم  شوهرمم بلد نبود اصلا نمیتونم قهر کنم خندم میگیره 🤣

منم همینطور هی می‌خوام جلوی خودمو بگیرم ولی هم باهاش حرف میزنم هم میخندم اعصابم خورد میشه هی ب خودم هشدار میدم ولی فایده نداره

شما فقط طول زخم آدما رو میبینید. اما گاهی عمق اون زخم تا استخون هم رفته...
من الان پنج ساله ازدواج کردم خدارو شکر هنوز ابنجوری نشدم. ولی ابن هم خوبه هم بد خوبه چون همو شناختین ...

واقعا عادی شده ببین خونه مادرش نزدیک ماست قبلا از سرکار تعطیل شدنی اول می‌رفت اونجا غوغا میکردم آنقدر گریه و بحث ک من تنهام فلان خیلی ناراحت میشدم ولی الان چند شب پیش ۹ تعطیل شد رفت تا ۱۰اونجا گفتم چرا دیر اومدی گفت خونه مامانم بودم حرفیه بخدا اصلا ناراحت نشدم نتونستم حتی بحث کنم خیلی تعجب کردم ازخودم . چرا خطرناکه ؟

شما فقط طول زخم آدما رو میبینید. اما گاهی عمق اون زخم تا استخون هم رفته...
با هر روشی که میتونی و هر جا که تاثیرش بیشتره. مثلا قبل خواب یا موقع چایی دو نفره. قهر راه حلش نیست

اره منم همیشه سعیمو میکنم 

شما فقط طول زخم آدما رو میبینید. اما گاهی عمق اون زخم تا استخون هم رفته...
واقعا عادی شده ببین خونه مادرش نزدیک ماست قبلا از سرکار تعطیل شدنی اول می‌رفت اونجا غوغا میکردم آنقد ...


چون که ممکنه برای یه سری مسایل جدید یا کار های جدید که ازش سر بزنه و تو در حالت عادی اگر تو اون شرایط باشی خط قرمزته و دعواش می کنی ولی این عادی شدنه گاهی زیادی میشه... که البته عادی شدن نیست من میگم بی تفاوتیه... ناخوداگاه درت اتفاق میوفته بخاطر اینکه قبلا اتفاق افتاده دعوا کردی و برات  اشفتگی و ناراحتی اتفاق افتاده و ضمیر ناخوداگاهت برای پرهیز از ابجاد ناراحتز و اشفتگی  بی تفاوتی پیشه می کنه برا همینه خودتم متوجه شدی که این بی تفاوتی و  عادی شدنه عجیبه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   asraam  |  4 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  21 ساعت پیش