الان ۱۰ ماهه ک من اونجا بودم باور میکنین دو هفته یبار اجازه بیرون رفتن داشتم ک برم خونه بابام اینا...
تو این ۱۰ ماه خیلیییییی اذیتم کرد...
عگسای عروسیشو دیدم بهش گفتم الکی پاره کردیم یه عالمه فحشم داد گفت تو گوه خوردی با جد اوبادت اون از تو خوشگلتر بود و...
خواهش میکنم بگو دروغه
مگ بی جا و مکان مونده بودی حاضر شدی با همچین مردی فرار کنی!!!!!!!
بقیشوبگوعزیزدلم
من نابود شدم خودش اینجا نیس دوماه یبار میاد جای دیگه کار میکنه درضمن من ۱۷ سالمه اون ۳۱
لایک
این پیش زنای خراب میرفت...
فرار ک کردیم گفت بیا طلاق بگیر منه احمق گفتم نه خاک تو سرم...
ببخشید ک بی پرده میگم اولین رابطمون اون تبخال تناسلی داشت ب منم انداخت و من کلا تبخال زدم کسایی ک تجربه دارن میدونن چقدرررررر سخته و ادم میمیره و زنده میشه
خوب دلت به چيش خوش بود باهاش فرار کرده بودی؟😏
اومد ازم رابطه خواست ولی نشد درد میکرد پاشد گفت تو به درد من نمیخوری نمیتونی تحمل کنی بعد یه سیلی محکم زد بهم سیگارشو انداخت توی لباسم...
من گریه کردم ولی اهمیتی نداد...
آخه چراخودت حیف کردی یااین سنت
خیلی کارا باهام کرده ک سردرد نمیدم بهتون بخام بنویسم تا صب طول میکشه...
البته الکلیه و هر روز مسته...
موندم ب پاش گفتم من بخاطر این از همه گذشتم خودمو مسخره خاص و عام نکنم هرچی گفت گفتم باشه قبول کردم دائم پدرمو فش میداد...
فقط خدا کمکت کنه چقدر بی عقلی کردی دختر
کاش خودتو از این باتلاق نجات بدی حیف تو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
