سلام
یکی از دوستای خیلی نزدیک بهم دچار یه سری مشکلات شده
خودش ازدواج کرده و دوتا بچه هم داره ولی ازدواجش نا موفق بوده و درگیر کلی بدبختی شده و تا مرز طلاق رفته ولی بخاطر بچه هاش بیخیال شد و طلاق نگرفت
خیلی خانم خوبیه
یه مدت تو یه شرکتی مشغول کار شد و اونجا با یه شخصی آشنا شد که اون آقا هم زن و بچه داشت ولی خیلی نزدیک این دوست من میشد و مدام به بهونه های مختلف دنبالش میکرد
دوستم هرچقدر دوری کرد و سعی کرد فرار کنه ولی طرف مثل روانیا دنبالش میکنه
بخاطر حفظ آبرو یه مدت دست به سرش کرد ولی طرف بیخیال نمیشه میگه باید طلاق بگیری بیای با من
حتی برش داشت بردش پیش خانوادش گفت این زنو میخام
الان دوستم خیلی وضعش خرابه چون اون طرف همش میاد محل کارش داد و بیداد راه میندازه و اذیتش میکنه اینم میترسه خانوادش و بچه هاش آسیب ببینن
و پسرش تازه هم نامزد کرده
راه حلی دارید؟ لطفا کمک کنید الان چند روزه ازش خبر ندارم میگه میخواد یه بلایی سر خودش بیاره