خونمون رو دارن رنگ ونقاشی میکنن من اومدم خونه مامانم.شوهرمم خونه مادرش.چون ما تو یه ساختمونیم. سر شب دوبار زنگیدم و حال بچه ها رو پرسیده ولی تبریک نگفته.شما هم بوده کسی تولدت و روز زن شوهرش تبریک نگه و برای شوهرش این چیزا مهم نباشه و وقتی هم گله میکنی چیزی نداره بگه..البته هرسال پول به حسابم میریخت ولی امسال کادوم شده همون تغییرات خونه.دو روز پیش بهم گفت کادوی همونه.گفتم من چیزی نمیخام تو فقط یه تبریک بگو من راضیم ولی هنوز نگفته.امشب هم اینجا نیومد گفت خستم نمیام.ولی زنگید.به نظرتون چیزی بهش نگم یا بگم؟و میدونم اخلاقش طوریه که اگه بهش بگی طلبکار هم میشم.شما هم اینجوری هس کسی
تغیرات خونه که بگو کادو حساب نمیشه..بگو خونه ی توام هس
فردا صبح بهش زنگ بزن بگو من چیزی نمیخواستم درسته ولی حداقل یه تبریک میگفتی دلم خوش شه برام مهم بود که یادت باشه..یکم ناز کن براش بگو اوکی میبخشم ولی جبران کن برام
منم دختر عمم تولدم برام سنگ تموم گذاشت ولی تولد خودش که شد فراموش کردم ساعت 1 شب یادم اومد ولی خجالت کشیدم دیگه تبریک بگم جالبش اینجاست تا دیروز داشتم براش کلیپ هم میساختم
هر چی تو دلته رو توی لینک ناشناس بهم بگو میخونم شون: https://abzarek.ir/service-p/msg/2286624 این بیت مولانا رو خیلی دوست دارم که میگه: دانی که چرا سّرِ جهان با تو نگویم؟ طوطی صفتی، طاقت اسرار نداری.! یعنی قشنگ یه عده رو شسته گذاشته کنار :)