آخ آخ منم آخراشه، هفته سی و نهمم و هیچ خبری از درد نیست. منم حالم مث شماست
از حاملگی هم خسته شدم. سنگینم و به سختی حرکت می کنم. روزی دو ساعت هم پیاده روی. تمام بدنم از خستگی پیاده رویا درد گرفته اما خبری از درد زایمان نیست. روحیه امم که نگم برات. زودرنج شدم و زود قاطی میکنم.
مثلا امروز یهویی یادم افتاد که شوهرم قول داده بود حقوقشو بگیره، برا روز زن کادو میخره، چند روزیه حقوقشو گرفته اما هیچی برام نخریده. ظهر که اومد خونه از ناراحتی لام تا کام باهاش حرف نزدم با اینکه کلی بهم محبت کرد. اعصابم بهم ریخته کلا